- اکبر مقدم
- Tuesday 27 October 20
- 20:19
- ۰ نظر
قبل از هرچیز میخوام یکم درباره خودم بگم...من متاسفانه نویسنده تقریبا شناخته شده ای هستم و حتی شاید شما جایی اسم اصلی من (نه اسم قلابیای که اینجا میبینید) به گوشتان خورده باشد...بنده بعد از مدتها نوشتن و خوانده شدن فهمیدم که استعدادم در نوشتن صفر است و مطلقا بی استعدادم برای همین پیش خودم گفتم بیایم و در این وبلاگ به صورت ناشناس شروع به نوشتن کنم! یادم هست اولین باری که شروع کردم به نوشتن پیش خودم فکر میکردم مگه نوشتن کاری داره؟ همون حرفای روزمره رو تایپ میکنیم اصلا من بهترین نویسنده دنیا هستم ولی هر چی بیشتر میگذشت بیشتر تو ذوقم میخورد.
هرروز میبینیم که شبکه های اجتماعی دارند به ریزترین قسمت و جزئی ترین قسمت زندگی ما تبدیل میشوند.صبح بیدار میشویم و اینستاگرام خود را چک میکنیم.شب قبل از خواب پستهای جدید را لایک میکنیم.شرکتهایی مثل اینستاگرام و توییتر هرروز سعی در آپدیت کردن خودشان دارند و مدام به این فکر میکنند که چگونه خودشان را برای مردم هلوتر کنند!
چرا گفتم هلو؟ چون ما آدما هرچی بیشتر ابزارهای جدید وارد زندگیمان میشود بیشتر وقت کم میاوریم برای اینکه همه آنها را کامل چک کنیم و از آنجایی که تمایل به کمال گرایی داریم تو کتمان نمیرود که یک جا کمتر حضور داشته باشیم پس این شرکتها سعی میکنند که خودشان را هلو کنند تا کاربران آنها را راحت تر وارد زندگیشان کنند.
اما از این حرفها بگذریم ما نیاز داریم که نویسنده و تولیدکننده محتوای بهتری باشیم چون 80 درصد ارتباطات ما فقط با نوشتههایمان چه در تلگرام چه در اینستاگرام منتقل میشود. برای اینکه حوصله بقیه از متن های ما سر نرود باید توانایی داستان سرایی داشته باشیم چه بخواهیم یک مقاله سنگین تخصصی بنویسیم چه بخواهیم یک پیام حاوی حوالپرسی برای شوهرخاله خود بفرستیم! ساده تر اگر بگم تو این روزا که ماها حوصله خودمان هم زیاد نداریم حداقل برای بقیه کمتر حوصله سر بر باشیم!
حالا اهمیت قدرت نشتن رو بهتر درک کردید؟ خب وقتشه که بریم سر اصل مطلب...
نکاتی که بهترین نویسندگان میدانند و شما نمیدانید!
من این مقاله را به چند قسمت اصلی تقسیم میکنم و به هر کدام جداگانه میپردازم:
خودتان باشید!
آیا شما خودتان هستید؟ سوال مسخرهای است ولی مهم! ما روزانه صدها مرتبه خودمان را عوض میکنیم. با همسر خود یکجوریم با رییس خود یکجوریم با شاگرد و معلم و استاد و فرزند و دوست و دوست دختر و دوست پسر یکجور دیگه! اصلا شاید از هرکدام از دایره اطرافیانمان بپرسیم هرکدامشان ما را به نحوی متفاوت بشناسند. البته تقصیر خودمان نیست و جامعه ما را مجبور کرده که خودمان نباشیم.
اما ما داریم درباره نوشتن حرف میزنیم.نوشتن میتواند به شخصیترین مسئله ما تبدیل شود.نوشتن میتواند تبدیل به تنها جایی شود که ما در آنجا میتوانیم با خودمان خلوت کنیم و خودمان باشیم! پس لطفا سعی نکنید در نوشتن هم نقش بازی کنید و هرچه هستید همان را روی کاغذ یا کامپیوتر یا گوشی خود کنید.یعنی به اصطلاح خود را رها کنید!
چقدر خلاقیت دارید؟
اصلا معنی خلاقیت را میدانید؟ تقریبا هرجایی و هر شغلی فرد هر چقدر خلاقتر باشد برنده تر است! میخواهد راننده تاکسی باشد، برنامه نویس باشد، طراح گرافیک باشد، کارگر ساختمان باشد و یا حتی کارمند یک اداره خشک! اگر در بطن تمام فعالیتهای روزمره خود برویم میبینیم تمامی وسایل اطرافمان زمانی در تاریخ توسط عده ای از افراد خلاق دستخوش تغییر شد. همین گوشی موبایل که شاید شما دارید با آن این مقاله را میخوانید روزی توسط فردی به نام استیو جابز که خلاقیت را میپرستید دستخوش تغییراتی شده که شاید اگر دربارهاش بخوانید متوجه میشوید که نمیدانستید.
از مسائل دیگر بگذریم و وارد موضوع خودمان یعنی نویسندگی شویم. در میان کتابها اگر اسم خلاقیت را بیاوریم اولین چیزی که شاید همه ما به ذهنمان برسد همین هری پاتر است. جی کی رولینگ با مغز خلاق خود دنیایی ساخت که همه چیز در آن بود. شما هم اگر میخواهید در نوشتن سری در سرها باشید باید و باید و باید خلاقیت را در خود قوی کنید.
خلاقیت در متن دقیقا مثل روغن در غذاست هرچقدر بیشتر باشد غذ چرب و چیل تر و دلچسبتر است و تنها تفاوت آن است که خلاقیت هیچ ضرری ندارد. پس از این به بعد سعی کنید متفاوت فکر کنید یا به اصطلاح:
think out of the box!
دستور زبان و نگارش
من خودم که روزی تبدیل به یک نویسنده شدم، در زمان مدرسه آنچنان که باید به ادبیات توجه نمیکردم. زنگهای انشا را میخوابیدم و ادبیات را تقلب میکردم. اما روزی که فهمیدم چقدر به نوشتن علاقه دارم فهمیدم چه اشتباه بزرگی کردم!
شما اول باید بدانید که به چه زبانی میخواهید تولید محتوا کنید از آنجایی که شما دارید این متن را میخوانید احتمالا زبان فارسی است ولی چقدر درباره دستورات زبان میدانید؟ ساده ترین چیز که هکسره است آیا آن را رعایت میکنید؟ یا مثل خیلی از اینفلوِِئنسر های رنگی اینستاگرام کاملا با آن غریبه هستید؟
من به شما پیشنهاد میکنم حتی اگر کاملا با دستور زبان فارسی آشنایی دارید باز هم پی دی اف زیر را مطالعه کنید!
احساسات
اما مهمترین بخش این کقاله از نظر من...
ما آدمها را همیشه به دو دسته تقسیم میکنیم: احساسی و منطقی. اما شما اگر منطقی ترین آدم دنیا هم باشید باز هم در اعماق وجودتان احساساتی هست. شاید این موضوع کلیشه باشد ولی این احساسات است که ما موجودات را با هم متمایز میکند.احساسات مثل اثر انگشت میماند. اگر به همان مثال غذا برگردیم احساسات مثل چاشنی عمل میکند.
دفعه بعد اگر شروع به نوشتن کردید با همه وجود خودتان را برروی کاغذ سفید تخلیه کنید به طوری که جوهر خودکار یا دکمه های کیبورد را ضربان قلب خود در نظر بگیرید! وقتی نوشتنتان تمام شد احتمال زیاد صورت متعجتان با دیدن نتیجه کار دیدنی خواهد بود.
کتاب بخوانید!
احتمالا فبل از اینکه این سایت را بخوانید سایتهای دیگر را مشاهده کردید و دیدید که همه جا به این مورد اشاره کردهاند. یا به عبارت دیگر این مورد کلیشه شده ولی به من اعتماد کنید دایره لغات بخش مهمی است که با خواندن بزرگ میشود!
بزرگی میگفت با هر کتاب خوبی که نوشته میشود نویسنده آن احتمالا نصف یک کتابخانه را خوانده! درسته که اغراق در این جمله دیده میشود ولی همین اغراق اهمیت این موضوع را نشان میدهد.
به زودی در همین سایت مطلبی منتشر میکنم و به شما لیستی از کتابهای پیشنهادی را معرفی میکنم که با خواندن آنها دایره لغات شما گسترده شود و بهتر بنویسید.